هنرمند من
سلام جیگر طلای من الهی خاله قربونت بره که ابروت بوو شده، الهی خاله فدات شه که اینقدر درد کشیدی. وقتی به اون همه دردی که کشیدی فکر مینکم قلبم آتیش میگیره. دیروز مامانی و بابایی و مادر جون جیگر طلا رو بردن دکتر و پانسمانش رو عوض کردن. جیگرم اونقدر دختر خوبی بود که اصلا گریه نکرد. راستی دیروز جیگر طلا یه دسته گل جدید به آب داد، در پارتیشن رو تا ته باز کرد و اونقدر فشار داد که تق صدا کرد و یه تیکش شکست. بعدم خیالش راحت شد و در رو بست. شبم بابایی و مامانی در رو چسب زدن که دیگه جیگرم نتونه باز کن اما من که چشمم آب نمیخوره. آخه جوجو اگه بخواد کاری رو انجام بده حتما انجامش میده. ماشاالله به پشتکار. فکر نکین دخترم فقط...
نویسنده :
خاله مرمر
14:22