ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

هنرمند من

سلام جیگر طلای من  الهی خاله قربونت بره که ابروت بوو شده، الهی خاله فدات شه که اینقدر درد کشیدی. وقتی به اون همه دردی که کشیدی فکر مینکم قلبم آتیش میگیره. دیروز مامانی و بابایی و مادر جون جیگر طلا رو بردن دکتر و پانسمانش رو عوض کردن. جیگرم اونقدر دختر خوبی بود که اصلا گریه نکرد. راستی دیروز جیگر طلا یه دسته گل جدید به آب داد، در پارتیشن رو تا ته باز کرد و اونقدر فشار داد که تق صدا کرد و یه تیکش شکست. بعدم خیالش راحت شد و در رو بست. شبم بابایی و مامانی در رو چسب زدن که دیگه جیگرم نتونه باز کن اما من که چشمم آب نمیخوره. آخه جوجو اگه بخواد کاری رو انجام بده حتما انجامش میده. ماشاالله به پشتکار. فکر نکین دخترم فقط...
27 آذر 1390

یا حسین

ای تشنه شهید سر بریده دل از سر و از پسر بریده در ظهر عطش مگر چه دیدی؟ کز جان و جهان نظر بریدی ای آب حیات دین احمد ای کشتی امت محمد بگذار که از غمت بمیرم کز چشم تو خون بها بگیرم بی سرو سامان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین زهره ی منظومه زهرا حسین کشته ی افتاده به صحرا حسین عاقبت این عشق هلاکم کند در گذر کوی تو خاکم کند ماه محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر را خدمت همه محبان اهل بیت تسلیت عرض میکنم. امیدوارم همگی ما و نوگلانمان از پیروان واقعی ائمه باشیم.                  پارسال محرم ریحانه جون من 6 ماهش بود، همسن کوچکترین...
9 آذر 1390
1